معنی اب دادن (فلز)، درست ساختن، درست خمیر کردن، ملایم , حالت، خو، خلق، قلق، خشم، غضب کردن، معتدل کردن، میزانکردن، مخلوط کردن، مزاج, معنی اب دادن (فلز)، درست ساختن، درست خمیر کردن، ملایم پ حالت، خو، خلق، قلق، خشم، غضب کردن، معتدل کردن، میزانکردن، مخلوط کردن، مزاج, معنی اf bاbj (tgx)، bcsت sاoتj، bcsت okdc lcbj، kgاdk , pاgت، om، ogr، rgr، oak، yqf lcbj، kuتbg lcbj، kdxاjlcbj، kogmz lcbj، kxا[, معنی اصطلاح اب دادن (فلز)، درست ساختن، درست خمیر کردن، ملایم , حالت، خو، خلق، قلق، خشم، غضب کردن، معتدل کردن، میزانکردن، مخلوط کردن، مزاج, معادل اب دادن (فلز)، درست ساختن، درست خمیر کردن، ملایم , حالت، خو، خلق، قلق، خشم، غضب کردن، معتدل کردن، میزانکردن، مخلوط کردن، مزاج, اب دادن (فلز)، درست ساختن، درست خمیر کردن، ملایم , حالت، خو، خلق، قلق، خشم، غضب کردن، معتدل کردن، میزانکردن، مخلوط کردن، مزاج چی میشه؟, اب دادن (فلز)، درست ساختن، درست خمیر کردن، ملایم , حالت، خو، خلق، قلق، خشم، غضب کردن، معتدل کردن، میزانکردن، مخلوط کردن، مزاج یعنی چی؟, اب دادن (فلز)، درست ساختن، درست خمیر کردن، ملایم , حالت، خو، خلق، قلق، خشم، غضب کردن، معتدل کردن، میزانکردن، مخلوط کردن، مزاج synonym, اب دادن (فلز)، درست ساختن، درست خمیر کردن، ملایم , حالت، خو، خلق، قلق، خشم، غضب کردن، معتدل کردن، میزانکردن، مخلوط کردن، مزاج definition,